به آن چه میشنوید شک نکنید !
این تاق تاق استخوان های یخ زده ماست .
آن قدر از خورشید دور شده ایم
که بین رویت این دورترین سو سو
واقعیت و خیال
تفکیک نا پذیرند.
چه گونه چشم بر هم بنهند اسبهای خسته یی که ،
اسطبلشان را بر روی گسل ساخته اند ؟
چگونه بخوابم ؟
چه گونه می شود خوابید ؟
چیزهای بزرگ تمام می شوند
این
کوچکها هستند که میمانند .
واما تو ! ای مادر !
ای مادر
هوا ،
همان چیزی ست که به دور سرت میچرخد
وهنگامی که میخندی ،
صاف تر میشود
حسین پناهی
تاریخ : پنج شنبه 92/10/19 | 2:41 عصر | نویسنده : habibkargar | نظرات ()